زنی ایستاده بر بلندای احساس

روایت روزمرگی ها و تنهایی یک بانو

زنی ایستاده بر بلندای احساس

روایت روزمرگی ها و تنهایی یک بانو

  • ۰
  • ۰

دلگیرم

مامان اینجاس و من دلم پره حسرت...وقتی میبینمش همش غصه میخورم و بغض میکنم...بودنش هم حالمو خوب میکنه و هم بد...حس ترحم و دلسوزی خیلی ازارم میده...کاش همه چی یه جور دیگه بود...ای کاش 

  • ۹۵/۱۰/۰۳
  • آنه شرلی

نظرات (۲)

  • دایناسور
  • مگه چه اتفاقی افتاده


    http://daynasor.ir/
  • ستاره عبدالمیری
  • سلام اخه چرا مگه چی شده نگران شدم 
    پاسخ:
    همون قصه تلخ همیشگی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی