چرا وقتی ازت خیلی ناراحتم و در حد انفجار میخام خفت کنم؛اما؛اما؛نمی تونم جلوی خود لعنتیمو بگیرم و شکست نخورم برای فرار از آغوشت...وقتی کنار همیم و نمی تونم بیام تو بغلت کلافه ترین حالت دنیاست...وقتی دستتو پس میزنم علیرغم میلم...بین حس دوگانه ای موندم که هم میخامت و هم نمیخام...هم تشنه آغوش گرمتم و هم حسابی ازت دلخورم و نمیخام نگات کنم...