زنی ایستاده بر بلندای احساس

روایت روزمرگی ها و تنهایی یک بانو

زنی ایستاده بر بلندای احساس

روایت روزمرگی ها و تنهایی یک بانو

  • ۰
  • ۰

در نبود من...

خب،زندگی که همشم جاهای قشنگش نیس...یه وقتایی هم بدون هیچ تردیدی دلت میخاد نباشی...و تنها نگرانی ات فکر کردن به بچه هاته....این به این معنی نیس که بدبختی خدای نکرده یا کسر و کمبود بزرگی داری،نه...واسه همونه که هیچ کس حرفتو نمیفهمه و فک میکنه خوشی زده زیر دلت...اره همون وقتایی که دلم میخاد نباشم تنها دلبستگیم به این دنیای پوچ،زندگی پسرامه..."م"که بهرحال از پس خودش برمیاد😕مام اینیم دیگه...دیروز خرید خرکی داشتم و خوب شدن حال لحظه ای و پشیمانی بعد چن ساعت 😳اسپری رمی رو بلاخره پیدا کردم.با اینکه تازه ادکلن خریده بودم اما دوتا ازش خریدم و یه رژ تمشکی و یه لاک و یه خط لب و یه آیینه و یه هلی کوپترم برای آرتا...اها چن تا بادکنک قرمز و مشکی هم برای تدارکات سالگرد ازدواجمون...اوووه کلی برنامه دارم..به امید خدا...اینطوریا

  • ۹۵/۰۹/۱۰
  • آنه شرلی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی