نوشتنم نمیاد...وقتی خیلی وقته اینجا ننوشتم.همینقدر بگم که برای دومین بار دارم حس مادری رو تجربه میکنم...دقیقن شایدم تقریبن یه ماهه که فهمیدم و جوونه تو دلم حدود دوماهشه...البت با حساب دکتر بیشتر از دوماه،و من سه هفته اس که حالت تهوع و خاب الودگی دارم،شدیددد...و آزار دهنده...خسته شدم...هر چی بخورم بعدش تهوع دارم و دهنم بدمزه اس.. مدام خابم میاد...کاش تموم شه این سه ماه...به علاوه گرمای کشنده هرچند من جز تو هوای خنک عصر و غروب بیرون نمیرم اما واقعن این گرما حالمو بدتر میکنه...دلم میخاد زودتر شهریور و مهر بیاد...حتی آبان و حتی...نه پاییز و زمستون رو دوس دارم...نیم نخودکم با حساب دکتر 14 بهمن به دنیا میاد به امید خدا...راستش نگرانم اما خب خاب الودگی و کسل بودنم اجازه فکر رو ازم گرفته...مگه چیزای دم دستی و روزمره و نه اتفاقات آینده...اذان ظهرو گفتن پاشم نماز بخونم شاید حالم جا اومد...
- ۹۵/۰۴/۲۲